حضرت نوح (ع) هنگامی که سوار بر کشتی شد فرمود: (و قال ارکبوا فیها بسم الله مجراها و مرساها) سوار کشتی شوید که رفتن و ایستادنش برای خداست. و چون بر آن تسلط یافت فرمود: (سبحان الذی سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنین) خدا را شکر که ما را بر این امکانات مسلط یافت.
وقتی سلیمان پیامبر(ع) برای بلقیس نامه نوشت و او را به توحید فرا خواند به او گفت: (انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم)
تمام پیامبران آمده اند تا بگویند:(کونوا ربانیین...) مرد خدا باشید و از خاصان پروردگار.
خلاصه نگاهی به زندگی اولیای خدا این مطلب را روشن می کند که لحظه لحظه ی حیات آدمی با اسم (رب) گره خورده است، اولیاء به نام او بر می خیزند، می نشینند، می خورند و می آشامندو آغاز و پایان را (خدا) می دانند.
این مسئله فطری است، حتی همان خانم بی حجاب و... هم وقتی به بن بست می رسد، کمی کارش لنگ می شود، کمی روزگار مطابق میلش عمل نمی کند هموست که بنا به فطرتش اشکش جاری می شود و دست به دامن (رب)،
آخه چرا فقط تو گرفتریا باید یادمون بیاد؟ چرا مثل اولیاءش خدا را در تک تک لحظات خودمون شریک نمی کنیم؟ چرا حضور پر رنگش را در زندگی نمی بینیم؟
چرا........................؟
ارسال
شده توسط تراب در 91/2/26 4:27 عصر
ارسال
شده توسط تراب در 91/2/11 10:15 عصر
به نام خدای مهربان
این اولین یادداشت اینجانب در این وبلاگ است، اگه خدای متعال کمک کنه میخوام یه زندگی جدید برای خودم تعریف کنم با توجه به آیات قرآن کریم.
این اولین مطلبه، هر کاری رو با نام خداوند متعال آغاز کنیم.
درس اول: در ابتدای هر کار ذکر لسانی و ذکر قلبی خدای متعال باید باشد تا کار به سرانجام خود برسد.
بسم الله الرحمن الرحیم