سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پدر فراموش شده...

ارسال  شده توسط  منتظر در 91/4/30 11:21 صبح

یه روز پادشاهی 1مردی رو بخاطر اینکه پول نداشته مالیاتشو بده، زندانی میکنه..زن اون مرد بیچاره در فراق شوهرش مریض میشه..پسر اون مرد هم مجبور میشه درس و مدرسه رو ول کنه تا بتونه خرج خونه رو دربیاره..ولی هرچی پول درمیاورده خرج دوا و درمون مادرش میکنه..خلاصه تموم زندگیشون بهم میریزه..سالها میگذره تا اینکه 1روز پادشاه اعلام میکنه هرکس هرچی میخواد بیاد بگه،من بهش میدم..این پسر هم میره..به پادشاه میگه: 2تا چیز میخوام:اول اینکه 1دکتر خوب محیا کنید تا مادرم رو درمون کنه..دوم اینکه به من مقدار خیلی زیادی پول بدید..پادشاه میگه:چیز دیگه ای نمیخوای؟؟؟؟پسر میگه:نه..پادشاه باز تکرار میکنه:چیزی نمیخوای؟؟؟پسر دوباره میگه: نه پادشاه،از لطفتون ممنون..پسر که میره،مشاور پادشاه صداش میکنه و میگه:1سوال ازت دارم:مشکلات شما از کی شروع شد؟؟؟پسر که تازه یادش میاد،نگاهی میکنه و میبینه پدرش از تو زندان داره نگاش میکنه و از اینکه پسر فراموشش کرده،ناراحته و داره اشک میریزه..

دوستان عزیز..بعد نمازهامون، شب قدر، شب عیدها، روز عیدها، شب لیلة الرغائب و خیلی وقتای دیگه دستامونو بلند میکنیم، چون خدا گفته هرچی میخوای بخواه..ولی یادمون میره مشکلات ما از وقتی شروع شده که پدرمون در زندان غیبت گرفتار شدند...
تعجیل در امر فرج سه صلوات

به نقل از اهل بیت (علیهم السلام) کشتی نجات ما


مگه فقط خدا نامحرمه!!!

ارسال  شده توسط  لیلی، دختر ایران در 91/4/30 10:54 صبح

هر چی فکر می کنم
هر چی توی کتابا می گردم
هر چی می پرسم
به جایی نمی رسم
نمی دونم واقعاً؟!!!!
چه جوری دخترای دانشکده، با ناخن های لاک زده! وضو می گیرن و نماز می خونن!!!
وقتی موقع نماز میشه، چادرای رنگی رو سر می کنن
دوست دارم برم نزدیک و در گوششون آروم بگم
مگه فقط خدا نامحرمه؟؟؟!!!


تعریف استکبار جهانی

ارسال  شده توسط  افسر جوان در 91/4/30 10:51 صبح

دستگاه استکبار فقط ایالات متحده ی آمریکا نیست یا فلام رئیس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپایی نیست. دستگاه استکبار  یک شبکه ی عظیم تری است که شامل اینهاست. شبکه صهیونیستی هست، شبکه ی تجّار بین المللی هست، مراکز پولی عظیم دنیا هست، اینها هستند که مسائل سیاسی دنیا را دارند طراحی می کنند، دولت ها را اینها می آورند، اینها می برند، این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست،دولت های اروپایی هستند، خیلی از این نفتخوارهای ثروتمند منطقه ی خودمان هستند.

بیانات مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در دیدار با دانشجویان 4/6/ 88


خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!!

ارسال  شده توسط  لیلی، دختر ایران در 91/4/26 11:24 صبح

چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گه:
چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن؟!!
یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه ی خرابی دارند  و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟
همایون لبخندی میزنه و میگه:
ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده؟؟
و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟؟!
چارلز با عصبانیت می گه: نه! مگه ملکه فرد عادیه؟!
فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!
همایون هم بی درنگ و با یک لبخند می گه:
خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن....

به نقل از سلمان


همه وظیفه داریم

ارسال  شده توسط  افسر جوان در 91/4/25 8:54 عصر

همین که حالا معلوم شده که در بیان ها و در تلویزیون و توی تبلیغات و توی دادگاه و توی زبان همه می گویند: جنگ نرم، راست است، این یک واقعیت است. یعنی الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمی زنم، من از بعد از جنگ سال 67 همیشه این را گفته ام، بارها و بارها، علت این است که من صحنه را می بینم، چه بکنم اگر کسی نمی بیند؟! چه کار کند انسان؟! من دارم می بینم صحنه را، می بینم تجهیز را، می بینم صف آرایی را، می بینم دهان های از حقد و غضب گشوده شده و دندان های با غیظ به هم فشرده شده  علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه ی این آرمان ها و علیه همه ی آن کسانی که به این حرکت دل بسته اند را، این ها را انسان دارد می بیند، خب چه کار کند؟! این تمام نشده چون تمام نشده، همه وظیفه داریم.

گزیده ای از بیانات مقام معظم خامنه ای (مد ظله العالی)/ دیدار با هنرمندان 14/6/88


من، شاید...

ارسال  شده توسط  تراب در 91/4/25 8:36 عصر

ممکنه نتوانم این تاریکی ها را از بین ببرم
اما با همین روشنایی کوچک
فرق ظلمت و نور
و حق و باطل را
نشان خواهم داد...
و هر که به دنبال نور است
این نور هر چند کوچک
در دل او بزرگ خواهد بود....

 

شهید دکتر مصطفی چمران


امام مهربانی ها

ارسال  شده توسط  تراب در 91/3/5 11:43 صبح

روزی متوکل دستور داد سه حیوان درنده را به کاخ بیاورند. امام هادی علیه السلام را هم به کاخ خود دعوت کرد. وقتی آن بزرگوار وارد محوطه ی کاخ شدند خلیفه دستور داد درها را از همه طرف ببندند. خلیفه فکر می کرد حیوان های وحشی به امام حمله خواهند کرد. اما آنها اطراف امام می چرخیدند و نسبت به حضرت فروتنی نشان می دادند، امام هم با آستین لباسشان آنها را نوازش می کردند. بعد از چند لحظه امام نزد متوکل رفتند و با او صحبت کردند و دوباره به طرف حیوان ها آمدند. درّندگان همان کار قبلی را تکرار کردند تا امام از کاخ بیرون رفتند. بعد کسانی که در کاخ بودند به متوکل گفتند: رفتار حضرت هادی را با درّنده ها دیدی؟ حالا تو این کار را بکن. متوکل ترسید و گفت: می خواهید مرا بکشید و دستور داد کسی از این موضوع با خبر نشود.